ای شاعر، شکارچی کلمات ناب، امیدوارم روزی آهوی مادینه را شکارکنی.
ای استاد. بخدا وبه تو ... که کسی وجودندارد. این ذهن قاصرمن در پی بیهوده گویی است .اگر نگویم خاموشی سخت است اگر بگویم . خودم بخودم میگویم: کاش نگفته بودم....
ترابه شعرهایت وبه آن بانو قسم دیگر به این حقیر استــــــــــــاد خطاب نفرما. دوم: بیش دانستن آرزوی بشر است. وهمیشه دراین راه پوینده است. گمان مبر که کسی بربضاعت شعر ت خرده گیرد. واین راه رادرست برگزیده ای. زنهارازان که قوهء شعر، هنر و... راانستان درخود خفه کند.
سلام ای تگدرخت ریشه در خون ، شعله ور در باد که بر پا مانده ای با زخم انبوه تبر در باد همیشه می پرم از خواب ، وقتی خواب می بینم ترا با زخم های خون چکان شعله ور در باد بگو ، روزی به آغوش تو آیا باز می گردم ؟ من و این دسته دسته مرغکان در بدر در باد ؟ غزل می ریزم امشب ، کوزه کوزه بر لب جویت که تا بر شاخه هایت سبز گردد برگ و بر در باد شبی با پاره های قلب خود دیوار خواهم ساخت نمی خواهم که تنها تر شوی زین بیشتر در باد ... ..........................................................
وطنم دوباره اینک تو و شانه های پامیر بتکان ستاره ها را که سحر شود فراگیر بتکان ستاره ها را که ستاره های این شهر همه یادگار زخمند همه یادگار زنجیر منم و امید روزی که ترا دوباره بینم که شود بسان طاووس به هزار رنگ تصویر گل و گندم و شقایق بدمد ز دشت هایت ز بلند شانه هایت بدمد ز دشت هایت ز بلند شانه هایت شود آفتاب تکثیر وطنم مباد روزی که کسی ز غنچه هایت به فراقت اشک ریزد ز غمت شود گلوگیر
با سلام و مهر .
کمال جان . این وطن نه ازمن و تو بود ونه از من و تو است ونه خواهد بود ... چون در هر وجب خاکش قبیله ای برای دلالی نشسته است واین تقدیر دردناک تاریخی ان مرز ساختگی است ....
سلام به دریا باری عزیز شعرهایت همیشه زیباس شاید اگر دنیا دست من بود پیشانیت بلند می شد و زمان کوتاه تا این همه نامه های نخوانده را به جاده نمی سپردی بزرگترین سدی که می توانستم بشکنم حادثه ای بود در دامان تو تا با آب های جهان به منزل برسانیم شاید اگر باد آفتاب این کوچه را نمی برد آینه شفاف تر می شد تا تو دیگر .مرا گم نمی کردی
سلام هیچوقت نتو انستم برای ادای انچه در ذهنم جاریست کلمه ای غیر از معنای روشن ان بیابم . وقتی با جملات ظریف برای بیان احساس روبرو میشوم حس میکنم در یک جنگل پر از راز و رمز رها شده ام . که ولع کشف این اسرار - مثل بچه ها ـ مرا بی خواب میکند. موفق باشید
و نشسته ام نشسته ام در برابر آئینه ای که هیچ بودن مرا هزاران بار تکرار کرده است من از صدای شکستن هایم هزاران مرثیه شده ام ...................... سلام دریا دل من به روزم
خدا در خربوزه پژواک: اشعارت گاهکاهی بوی کفر داره، مه هم دوستدار کفار وکفرگویانم شما و خیام و بابا طاهر وحافظ.... وهمه کفار اخیرا گزافخانه پژواک خبر از خدا درخربوزه میدهد. پژواک سال قبل نیز با نشر عین خبر ، خدا را در زیر شکم کدو بسته بود.
دیری نگذشت که خدا را از شکم خونین هندوانه کشیدند.
امسال خدای پژواک در بغل خربوزه چسبیده.
خدا خود داند که در آینده های نزدیک خدای پژواک در زیر بغل چی چیزی خواهد چسبید. شاید هم اینبار خدا را در لنگ تره ببندند. بعد هم نوبت کچالو و زردک خواهد بود. خدا مهربان نوبت ما هم خواد رسید. شما چی ؟ ندیدی؟ راستی یادم آمد خرد بودیم به ما میگفتند شو چارده آغای(خمینی) را در روی ماتو (مهتاب) میبینین. مه خو هیچ ندیدوم. دو معما خیلی شبیه هم اند: خمینی و ماتو - خدا و خربوزه. پنا میبروم از این همه خرافه. ووووووووی ی ی ی
...اما رابطه من با خدا بلاواسطه و دوستانه است. ودراه دوست گستاخی نشاید.
سلام در سوگ مادرمان فاطمه ی اطهر سلام الله علیها و در ایام حزن آل الله و ائمه ی اهل بیت علیهم السلام تا پایان هفته .. هر روز دو نوبت گرد هم می آییم و همنوا با فرزندانش آرام آرام گریه می کنیم حضور شما را در جمع عزاداران فاطمی ( در وبلاگ لبگزه ) گرامی می داریم و خاک مقدمتان را بر چشم می ساییم
یار دریا بار سلام ! آدینه هایت گرم از خورشید نگاه یار دیرینه ، سوالت زیبا بود . خوب معلوم است که نمی آید . یا شاید هم بیاید ؟ من که در تردید های شاعرانه ، بی تردید در تردید مانده ام . تردید از جان دریائی ات به فرسنگ ها درور باد ! شاد زی
با عرض سلام و حرمت خدمت اغای دریاباری از شعر نغزی تان لذت بردم . برادر چندی است که از شما خبری نیست... ویا اشک و آه و ناله ما تو را اثری نیست... در ان مدت ها که بنده تغیر قالب داده بودم لنک شما با لنک بعضی دوستان از صفحه وبلاگ پاک شده بود و نتوانستم که نشانی شما را داشته باشم بلاخره از طریق ذبیر جان هجران دریافتم .. به هر صورت هر کجا که باشی سبز شاد و خرم باشی دور ازگزند روزگان خدا حافظ
اگر آن مومن راستین ، مهدوی ، سراغ تو را از من نمی گرفت ، در بیخودی ام غرق میشدی که نه از تو کسی یاد میکرد و نی ترانه ... و با خودم یکجا رهسپار دیار فراموشی . مومن گفت به آن یار شیرین سلامم برسان . رساندم و رفتم . یاد یاران یاد باد .
استاد سلام ..کوه همالیا! میدانم خیلی بلندی .. اما کهوردی را از نیکانم به ارث برده ام! و غرورت را روز خواهم شکست !خوب است ؟
کوه تویی شهر تویی - شهرزاد عزیز. چیزی برای شکستاندن شما ندارم .... غرور؟ تویی.... مغرور تویی! اما اینکه کمر بسته یی - برای شکستنم- خداوند با تو باد - شهرزاد عزیز.
هر بار که به وبلاگتون سر میزدم لذت می بردم و بی هیچ نظری ان هم به دلیل زیبایی کامل نوشته و اشعار آرام و بی سر و صد امیرفتم! حیف می شه نگم که چقدر نوشته هاتون رو دوست دارم . و در صورت تمایل شما دوست دارم که وبلاگتون رو لینک کنم ممنون . هانی
پیام هستم و با سلام صمیمانه احساس خدمانی ام را نسبت به سایتتان بیان میکنم . خانه اتان مرا به اشعار یکه از سرو صورتش میبارد دعوت کرد. خانه اتان معطر باد با حضور اشعار بکر و تازه......
بازم سلام نمی دونم چرا با اینکه زود زود سر می زنم اما هر وقت مطتب جدید دارید من از اخرین هام که می بینتش فکر کنم بخاطر طرفدار زیادتون این مطلبتون زیباست و محکم تحکم احساسی از خورشید اما رگ بهار اما غروب زندگی اما نه ؟ همیشه شاد و سر زنده باشید
گران ارج درود می فرستم! خیر است که فرانسوی ها با فلندرن جور نمی ایند ما گناه ی نکرده ایم،گاه گاهی به ما سر بزنید. به هر صورت امید است که تندرست و برحال باشید.
قرار بود که طرف های هالند بیاید ولی از شما دیگر خبری هم نشد. تاریخ ۱۴ مارچ قرار است سازمان جوانان خراسان افتطاح شود، پیش از پیش دعوت هستید ولی باز شما را در جریان می گذارم....
بهروز و کامگار باشید بدخشانی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام عزیز
ــــــــــــــــــــــــــ
خیلی وب سایت زیبایی داری پیش منم بیای خوشحال می شم بای
گهر ها نهفته دارد دل دریای بی کینه . پیوسته زیبا میسرایید و پر طراوش موفق باشید همیش !
سلام مهربان . ای نگاهت گرمگای روز آدینه . زیبابود ایکاش همه آدینه روز ها آنسان گرمگاه داشته باشد.
درود بر دریابری.
زیبا بود مثل همیشه.
میران عزیزسلام وصد سلام.....
ای شاعر، شکارچی کلمات ناب، امیدوارم روزی آهوی مادینه را شکارکنی.
ای استاد. بخدا وبه تو ... که کسی وجودندارد. این ذهن قاصرمن در پی بیهوده گویی است .اگر نگویم خاموشی سخت است اگر بگویم . خودم بخودم میگویم: کاش نگفته بودم....
من تمام میخک های دشت ها را
نذر نگاهت کرده ام
و چشمانم را فرش پاهایت .........
.......................................
زیبا و دلنشین مثل همیشه
ترابه شعرهایت وبه آن بانو قسم دیگر به این حقیر استــــــــــــاد خطاب نفرما.
دوم: بیش دانستن آرزوی بشر است. وهمیشه دراین راه پوینده است.
گمان مبر که کسی بربضاعت شعر ت خرده گیرد. واین راه رادرست برگزیده ای. زنهارازان که قوهء شعر، هنر و... راانستان درخود خفه کند.
سلام دریاباری صاحب!
بعد از کمی تاخیر امدم و می بینم که تمام خانه را از سروده های جدید و قشنگتر از گذشته آراسته ساخته اید. لذت بردم. شاعرانه باشید.
سلام استاد زیبا بود مثل همیشه ... یکبار دیگر میایی یا نه !؟ هی!که خیلی زیبا بود .... با غزل گونه تازه در انتظارم سر بزن در چمن ویرانم!
ملاصیب سلام
حالا او که بر مه تاویذ نداد شما (خوانندگان عزیز) برمه دعا کنین اگه تاویذ بلد میباشین از طریقEmail بر مه روان کنین مه د سر دوکان خود آویزنش میکنوم.
سلام ای تگدرخت ریشه در خون ، شعله ور در باد
که بر پا مانده ای با زخم انبوه تبر در باد
همیشه می پرم از خواب ، وقتی خواب می بینم
ترا با زخم های خون چکان شعله ور در باد
بگو ، روزی به آغوش تو آیا باز می گردم ؟
من و این دسته دسته مرغکان در بدر در باد ؟
غزل می ریزم امشب ، کوزه کوزه بر لب جویت
که تا بر شاخه هایت سبز گردد برگ و بر در باد
شبی با پاره های قلب خود دیوار خواهم ساخت
نمی خواهم که تنها تر شوی زین بیشتر در باد ...
..........................................................
وطنم دوباره اینک تو و شانه های پامیر
بتکان ستاره ها را که سحر شود فراگیر
بتکان ستاره ها را که ستاره های این شهر
همه یادگار زخمند همه یادگار زنجیر
منم و امید روزی که ترا دوباره بینم
که شود بسان طاووس به هزار رنگ تصویر
گل و گندم و شقایق بدمد ز دشت هایت
ز بلند شانه هایت بدمد ز دشت هایت
ز بلند شانه هایت شود آفتاب تکثیر
وطنم مباد روزی که کسی ز غنچه هایت
به فراقت اشک ریزد ز غمت شود گلوگیر
با سلام و مهر .
کمال جان . این وطن نه ازمن و تو بود ونه از من و تو است ونه خواهد بود ... چون در هر وجب خاکش قبیله ای برای دلالی نشسته است واین تقدیر دردناک تاریخی ان مرز ساختگی است ....
سلام به دریا باری عزیز
شعرهایت همیشه زیباس
شاید اگر
دنیا دست من بود
پیشانیت بلند می شد
و زمان کوتاه
تا این همه
نامه های نخوانده را
به جاده نمی سپردی
بزرگترین سدی که
می توانستم بشکنم
حادثه ای بود در دامان تو
تا با آب های جهان
به منزل برسانیم
شاید اگر
باد
آفتاب این کوچه را نمی برد
آینه شفاف تر می شد
تا تو دیگر
.مرا گم نمی کردی
ت
حاجت روا استاد
سلا م فرهاد جان.
فراوان درود
دریاباری گرامی حضورت را صمیمانه قدر مینهم اگرچه با تاخیر شعرهایت در زیبا بودن تکراریست و من عاشق چنین تکرارم
تنت بی سایه مباد
عاکف
سلام عزیز
کارهای زیبایی را انجا خواندم به شما تبریک می گویم ...سمت دریا هم سر بزنید
سلام
خدمت رسیدیم برای عرض سلام و خسته نباشید
شما که دیگر سری نزدید
و .. ما هنوز درگیر آن بحث جنجالی هستیم
موفق باشید
به مه گفت که نمی آیه ... تو چطور میری نی؟
پیغمبر یی پیغمبر برار ! به مام گفت : دس فیدانیه !
سلام جناب دریا باری// برای عرض ادب و خدا حافظی خدمت رسیدم. با آخرین یادداشت و آخرین شعر منتظر وداع آخرین با شما هستم. ممنون از همراهیت دوست خوبم
چرا- وداع ؟؟؟ اما - راستش این سومین - وداع بود دریک روز!
هستم هستم هستم هستم . با تمام انرژی .
کجا هستی که نمی بینمت.
استاد دریا باری همیشه باشید
یار دیرینه!!!
ممنون .
الا ای شور بارانها- که پر کردی دل دریا/ ببار اینجا ،ببار آنجا/دریاباری عزیز! سروده هایکی از دیگر زیباترند و دلنشین....
سلام یار دیرینه!
سلام دریاباری عزیز با مطلب جدیدی در خدمتم ـ وقت همیاریست ... - میآیی - نه !؟
مومن جان سلام. دیری است که خبرم را نمی گیری.
چرا - چرا؟ پیوسته به ادای احترام آمده ام.
سلام
هیچوقت نتو انستم برای ادای انچه در ذهنم جاریست کلمه ای غیر از معنای روشن ان بیابم .
وقتی با جملات ظریف برای بیان احساس روبرو میشوم حس میکنم در یک جنگل پر از راز و رمز رها شده ام . که ولع کشف این اسرار - مثل بچه ها ـ مرا بی خواب میکند.
موفق باشید
میه توژه او ویژایت... شتو بودو دیلت ا؟ نسترینیه نیت... فسیو پلوخه ....
تیبه کک ؟
په ترپی نیمنوگو ... بولشه ویخت نیی تو... ایشو نیدیویش ...
و نشسته ام
نشسته ام در برابر آئینه ای که
هیچ بودن مرا هزاران بار تکرار کرده است
من از صدای شکستن هایم
هزاران مرثیه شده ام
......................
سلام دریا دل
من به روزم
.........سلام
سلام زیبا بود
موفق باشید
خدا در خربوزه پژواک:
اشعارت گاهکاهی بوی کفر داره، مه هم دوستدار کفار وکفرگویانم شما و خیام و بابا طاهر وحافظ.... وهمه کفار
اخیرا گزافخانه پژواک خبر از خدا درخربوزه میدهد. پژواک سال قبل نیز با نشر عین خبر ، خدا را در زیر شکم کدو بسته بود.
دیری نگذشت که خدا را از شکم خونین هندوانه کشیدند.
امسال خدای پژواک در بغل خربوزه چسبیده.
خدا خود داند که در آینده های نزدیک خدای پژواک در زیر بغل چی چیزی خواهد چسبید.
شاید هم اینبار خدا را در لنگ تره ببندند. بعد هم نوبت کچالو و زردک خواهد بود. خدا مهربان نوبت ما هم خواد رسید. شما چی ؟ ندیدی؟
راستی یادم آمد خرد بودیم به ما میگفتند شو چارده آغای(خمینی) را در روی ماتو (مهتاب) میبینین. مه خو هیچ ندیدوم.
دو معما خیلی شبیه هم اند: خمینی و ماتو - خدا و خربوزه.
پنا میبروم از این همه خرافه. ووووووووی ی ی ی
...اما رابطه من با خدا بلاواسطه و دوستانه است. ودراه دوست گستاخی نشاید.
سلام عزیز ! آمدم عرض ادب کنم. سبز باشی. قربانت
سلام
در سوگ مادرمان فاطمه ی اطهر سلام الله علیها
و در ایام حزن آل الله و ائمه ی اهل بیت علیهم السلام
تا پایان هفته .. هر روز دو نوبت
گرد هم می آییم و همنوا با فرزندانش
آرام آرام گریه می کنیم
حضور شما را در جمع عزاداران فاطمی ( در وبلاگ لبگزه ) گرامی می داریم و خاک مقدمتان را بر چشم می ساییم
دوست محترم سلام !
شمارا به خواندن مطلب جدیدی ، دعوت می نمایم و منتظر دید گاه تان می باشم. کامگار باشید.
سلام یار دیرینه..خوبی؟
از بودنمان خبری نمی گیری؟!...نشانی خانه ام را نمی نویسم٬ببینم نشانی خانه ام را هنوز هم یاد داری یا نه؟!
:)
ببین!
یار دریا بار سلام ! آدینه هایت گرم از خورشید نگاه یار دیرینه ، سوالت زیبا بود . خوب معلوم است که نمی آید . یا شاید هم بیاید ؟ من که در تردید های شاعرانه ، بی تردید در تردید مانده ام . تردید از جان دریائی ات به فرسنگ ها درور باد ! شاد زی
معلوم است که نمی آید.تردید هم ندارم.
با عرض سلام و حرمت خدمت اغای دریاباری از شعر نغزی تان لذت بردم . برادر چندی است که از شما خبری نیست... ویا اشک و آه و ناله ما تو را اثری نیست... در ان مدت ها که بنده تغیر قالب داده بودم لنک شما با لنک بعضی دوستان از صفحه وبلاگ پاک شده بود و نتوانستم که نشانی شما را داشته باشم بلاخره از طریق ذبیر جان هجران دریافتم .. به هر صورت هر کجا که باشی سبز شاد و خرم باشی دور ازگزند روزگان خدا حافظ
سلام استاد
به روزم منتظر نظرات شما می مانم
باقی عشق
پری وید برات... کک دیله ؟ منیه .... پلوخه نی بیوایید. ..نی چیووو ...............فسیو بودید خرشو... کک تی ؟ ستیخی ماله پیشیش ..
پری وید برتیشکه مایه . فسیو بودید خرشو ..... نو انگده بوایت .... ستیخه ماله پیشو ؟
پتمو شتو وریمه ماله ... اوچین ربوته منوگه .... پنیمایش اشتو تکوی/ امپریالزم؟ ......
سمت و سو گرفتی ورنه حالم را به هم زد ه بودی
۷۸۷ ....!
چه سمت ؟ کدام سو؟
همه سو تویی
هرآنچه ازتو بیاغازد
پایان ناپذیراست ....
چه کسی نگران شانه های لرزان زنیست
که بر تندیس بلورین خود بی صدا می گرید .........
تا این - زن - که باشد: همسر ؟ مادر /معشوق / دوست /خواهر / و....
سلام .
اگر آن مومن راستین ، مهدوی ، سراغ تو را از من نمی گرفت ، در بیخودی ام غرق میشدی که نه از تو کسی یاد میکرد و نی ترانه ... و با خودم یکجا رهسپار دیار فراموشی . مومن گفت به آن یار شیرین سلامم برسان . رساندم و رفتم .
یاد یاران یاد باد .
سلام و درود به شما بزرگواران. ممنون کابلی عزیز.
قسیو پنیمایو ...... دژه کاپیتالیزم...
اوت ! اته یه نزنال .... ای - بورژوازی کک؟ توژه ازنه یوش ؟ / شوتکه !
استاد سلام ..کوه همالیا!
میدانم خیلی بلندی ..
اما کهوردی را از نیکانم به ارث برده ام!
و غرورت را روز خواهم شکست !خوب است ؟
کوه تویی
شهر تویی - شهرزاد عزیز.
چیزی برای شکستاندن شما ندارم ....
غرور؟ تویی.... مغرور تویی!
اما اینکه کمر بسته یی - برای شکستنم- خداوند با تو باد - شهرزاد عزیز.
دوست گرامی سلام! ممنون از حضور گرم شما در سپیده ها..و تشکر از دقت تان..منظورم همان بوده که شما فرمودید .اصلاح شد..
با محبت
انجیلا پگاهی
هر بار که به وبلاگتون سر میزدم لذت می بردم و بی هیچ نظری ان هم به دلیل زیبایی کامل نوشته و اشعار آرام و بی سر و صد امیرفتم! حیف می شه نگم که چقدر نوشته هاتون رو دوست دارم . و در صورت تمایل شما دوست دارم که وبلاگتون رو لینک کنم ممنون . هانی
چرانه ....من حتما وبلاک شما درج میکنم.
پیام هستم و با سلام صمیمانه احساس خدمانی ام را نسبت به سایتتان بیان میکنم . خانه اتان مرا به اشعار یکه از سرو صورتش میبارد دعوت کرد. خانه اتان معطر باد با حضور اشعار بکر و تازه......
بازم سلام نمی دونم چرا با اینکه زود زود سر می زنم اما هر وقت مطتب جدید دارید من از اخرین هام که می بینتش فکر کنم بخاطر طرفدار زیادتون
این مطلبتون زیباست و محکم تحکم احساسی از خورشید اما رگ بهار اما غروب زندگی اما نه ؟
همیشه شاد و سر زنده باشید
مژده به فرهیختگان اهل اندیشه وقلم
سایت ادبستان برای همهء ادب دوستان
برای کسی که تمام زندگی؛ نذرش شده است چاره ای باقینمانده جز آنکه بیاید و البته حتما می آید. به شرط آنکه نذرمان را فراموش نکنیم!
هی یار بیابانی. خوشا تو خوشا بحال تو ....
سلام . شما در بلژیک هستی ؟ من مسافر دارم . چیزی از ایران نمیخواهید برادر ؟ بفرسم برایتان ؟
از ایران؟ اوه ! چرانه ....
گران ارج درود می فرستم!
خیر است که فرانسوی ها با فلندرن جور نمی ایند ما گناه ی نکرده ایم،گاه گاهی به ما سر بزنید. به هر صورت امید است که تندرست و برحال باشید.
قرار بود که طرف های هالند بیاید ولی از شما دیگر خبری هم نشد. تاریخ ۱۴ مارچ قرار است سازمان جوانان خراسان افتطاح شود، پیش از پیش دعوت هستید ولی باز شما را در جریان می گذارم....
بهروز و کامگار باشید
بدخشانی