پلک سوم شب

شعر وادبیات

پلک سوم شب

شعر وادبیات

بانو

دلم را برآشفتی بانو !

 چندانکه برگ٬برگ به هوا شد  

گذرگاه بی تویی تنگ است همچو کوچه های سرنوشت 

 من رد می شوم دل - گیر٬ می کند - بانو!  

زیر سایه ء کدام سپیدار آرمیده ای.  

که بیایم دم بگیرم  

- هی نفس بکشم و رها شوم!  

 دلت را برآشوبم چندانکه برگ برگ به هوا شود!  

 

 

 

 

.

نظرات 57 + ارسال نظر
پریسا 1384,11,21 ساعت 10:47 ب.ظ http://www.rozann.blogfa.com

سلام آقای دریا باری انشاا.. همیشه قلمتون روان باشه در ضمن من آپ کردم

غرجی 1384,11,22 ساعت 06:46 ق.ظ

گذر گاه های بی تویی
تنگ است-
هم چو کوچه های سرنوشت.
...من رد می شوم -
اما :
دل- گیر ٬ می کند - بانو .!


حظ بردم ... به گفته ای هارون یوسفی کیف کردم .

دریاباری 1384,11,22 ساعت 07:13 ق.ظ

... هارون یوسفی از لندن امده بود اینجاه ...۳ -۴ تای باهم بودیم ... موجود عجیب است... سر و پاوگردن و... همه طنز.!

رحمانی 1384,11,22 ساعت 07:32 ق.ظ http://www.jawanan.blogfa.com

سلام .
خیلی ممنونم از اینکه نظر نیک خود را درج کرده اید . وب شما و خصوصا ْ ای دی شما خیلی جالب بود موفق باشید.

محمد آصف سلطان زاده 1384,11,22 ساعت 12:24 ب.ظ

خوب می نویسی عزیز. تحسین ات می کنم.

آزیتا 1384,11,22 ساعت 08:20 ب.ظ http://azi.blogsky.com

سلام دوست
زیبا بود
موفق باشی

ریحانه 1384,11,22 ساعت 11:00 ب.ظ http://parandeabi.persianblog.com/

سلام/ممنونم از حضور دلگرم کننده تان/شعر زیبایی انتخاب کردید...خیلی زیبا!

غرجی 1384,11,23 ساعت 05:48 ق.ظ

صبح بخیر .........

غرجی 1384,11,23 ساعت 07:23 ق.ظ http://www.egh.persianblog.com

گفتی به شعر پناه ببر ... به شعر ... از شر شیطان سیاست ..و من هم چنان کردم .

آزیتا 1384,11,23 ساعت 07:33 ق.ظ

سلام
مرسی پیشم بودی

عاطفه 1384,11,23 ساعت 08:03 ق.ظ http://www.mehrre2.blogfa.com

سلام
مرسی بابت مطلب زیبا
ممنون که اسم منو زیبا خطاب کردید.....
لطف دارید...
یا حق*

نرگس 1384,11,23 ساعت 11:37 ق.ظ http://maktoub.blogsky.com

خواهم که بر مویت٬مویت
هر زدم زنم شانه٬هر دم زنم شانه
ترسم پریشان کند بسی
:
سلام٬ایمیل زدم٬بخوانید.
منتظرم.

عرض سلام و ادب خدمت اقای دریاباری تقدیم است. محترم تشکر از پیام پر لطف شما به صفحه وجودی صاحب بنده نیز از شعر ناب شما لذت بردم بازهم سری به صفحه شما خواهم زد والسلام

دریاباری عزیز سلام ، بیادروم یکتاگک سنگردی بود که میگفت،<< از دور نظاره کردنات معنیش چیست/// پس دیدن و پیش دیدنکات معنیش چیست//خو د دل دادیی خودکت پشیمان استید ///دل دادن و دل گرفتنات معنیش چیست// فکرت است؟ ------‌ بانو که زلف کوته زد و میل پیچه کرد /// یعنی اسار بود و اسارت بریده رفت/// انه بیادرو م زیاد نبشته نمیکنم کدام تا روشنفکر میبیناد، در عذاب سیاهی میمانم ،ده دیدارت نفسم خیر ببینی احوال مان گرفتی ، تا پیام بعدی یاهو!!!!!!!

کامن 1384,11,23 ساعت 10:08 ب.ظ http://www.kamen.persianblog.com

من هم در نزدیکی شما هستم ... به نگاه جغرافیای کلام و مکان و دل ...صدای تو را بار ها در میانه ی باران ...در انتهای یک شنبه های سکوت .. شنیده ام ... پس تو بودی .. شاید پیشتر باید می فهمیدم...

فروز 1384,11,23 ساعت 10:25 ب.ظ http://shahrashoobeman.pesianblog.com

خوبم! به شکر پروردگار ... از بار پیش تصمیم گرفته‌ام در مورد شعرها و نوشته های دیگران صفت هایی چون خوب، زیبا و ... به کار ببرم ... احساس کردم کار صحیحی نیست که بدعتی باشم در مورد اینکه به راحتی می توان قلم نویسنده و شاعر را به صحبت نشست ... کار کار شماست و من بیشتر باید شنونده باشم ...بارها این نکته را استادی به من گوشزد کرده است ولی چه می شود کرد ...شاگردی و فراموشی ... شعر بانویتان زیبا بود ... و احساس پشتش زیباتر ...علاوه بر قسمتی که غرجی گرامی های لایت و مشخص کرده است به چشم من این بخش نیز زیباست ... زیر سایه ای کدام سپیدار

آرمیده ئی.

که بیایم و دم بگیرم .

هی نفس بکشم

ورها شوم ...


الهی بانویتان همیشه شاد و برقرار باشد ...

بنفشه 1384,11,23 ساعت 10:42 ب.ظ http://banafsheh192.blogfa.com/

خوشحالم باهات اشنا شدم.مرسی از اینگه مرگ وبلاگم را به راحتی پذیرفتی.

ایمل شما نرسیده لطفا قبل از د یویاتکا به دقت ایمل بفرمایید شاید به پوتین ایمل زده باشی .

سلام دوست محترم. سروده ای عاشقانه و نازی بود/ همیشه سروده سرا باشید.ولی یک نظر دارم، هر وقت به خانه ات سری میزنم، اینطور که در تصاویر دیده میتوانم بسیار سر و کارتان با کامپیوتر ضعیف الجان است، و عکس ها نشان می دهد عجب در فکر هستید :) ( شوخی است) ولی با لبخند تان نیرو را به من هدیه می دهید. کامیاب باشید/ تبسم.

فروز 1384,11,23 ساعت 11:28 ب.ظ

نه نبودم ... آنجا خوانده بودم‌تان و بعد به حواشی اینجا نگاه کردم ... به میهمان‌ها ... چیزی توجه‌ام را جلب کرده بود که پس از مدتی بیانش کردم ... ندیده قهر چه!؟ ... من که هستم مگه ... اگر باعث آزرده گی شما شده‌ام مرا ببخشید ... و اگر اجازه دهید برای عدم رنجش خاطرتان فروز برای همیشه از اینجا برود ... هر کجا که باشید احترامتان را دارم و بودنتان را ارج می‌نهم ... پاینده و سرزنده باشید ...

فروز 1384,11,23 ساعت 11:59 ب.ظ

نمی دانم چگونه بمانم وقتی دائم گمان به خراش زدن دارم ... من چشم‌هایم زباد می بینند و گاهی زبانم جسور است ...این خوب نیست ... نمی‌دانم گرامی ...

باران 1384,11,24 ساعت 12:35 ق.ظ http://www.30yahmashgh.blogfa.com

قشنگ بود.خوشم اومد.

غرجی 1384,11,24 ساعت 07:35 ق.ظ

معشوقه ای بنیاد گرای من ...

سان 1384,11,24 ساعت 08:55 ق.ظ

براتون ای میل میزنم

اکبری 1384,11,24 ساعت 07:24 ب.ظ http://abdullahakbari.blogfa.com

دریا باری عزیز سلام ! کیف انگیز بود جور باشی

با سلام
وبلاگ زیبایی دارید دوست عزیز
امیدوارم همیشه موفق باشی
به جزیره تنهایی من بیا
با تشکر: امید

سلام
ممنون از نظرت
موفق باشی

آیلا 1384,11,25 ساعت 01:54 ق.ظ http://ayla.blogfa.com

... سلام مهربان ... برای خواندن این شعر زیبا بارها وبارها سر زده ام اما پیامی در خور نیافته ام برای بانوی شعرتان ...

غرجی 1384,11,25 ساعت 07:15 ق.ظ

هی لالا .... چه چیز ها که نوشته نکده بودی ... خیر اس .. وقت کدم جواب میتم .

غرجی 1384,11,25 ساعت 12:17 ب.ظ

بی صدا گشته ام که هیچ مپرس
مانده ام بی نفس و گیج مپرس
ماشه ها میده ...تیر ها به خطا
حال و هوی است پیچ پیچ مپرس

[ بدون نام ] 1384,11,25 ساعت 02:27 ب.ظ

امدی لحظه ای ماندی ... رفتی
و نگفتی دو سه چار ٬ شش - هفتی
من دیلیت کردم و -- ره هموار است
که بیایی و بگردی --- نفتی

درود عزیز ... از کار بر نگشته ای ؟؟؟؟ هی کار ... هی کار گر... من که نان سوسیالسیتی لیبرال ها را می خورم . مجبور به کار نیستم . اما وقتی بیرونم انداختند نمی دانم چه کنم ... نه هنری نه کمالی
نه فنی نه کمالی
نه جانی و نه حالی
نه پولی و نه مالی
نه جاهی و جلالی
با این کیسه ای خالی - ز بی نانی بنالی

غرجی 1384,11,25 ساعت 02:32 ب.ظ http://seyasi.blogfa.com

من بودم ... مثل مهدوی نامم از یادم رفت ..

[ بدون نام ] 1384,11,25 ساعت 03:31 ب.ظ

[ بدون نام ] 1384,11,25 ساعت 03:50 ب.ظ

هی که این همه دختر دنبال خودت راه انداخته ای هنوز هم سیر نشده ای . عجیب است به خدا

عاکف 1384,11,25 ساعت 05:05 ب.ظ http://www.roodkhooneh.blogfa.com

با سلام
از آشنایی با شما خوشحالم بدون تعارف شعرت زیبا بود در ضمن از اطلاعات درج شده در وب شما معلوم بود که ساکن بلژیک باشید اگر چنین باشه من در همسایگی شمال شما هستم برای شما توفیق ارزو می کنم.
عاکف

سلام وسپاس / من که آشپزی بلدنبودم .آشپز معرفی شدم ( خیراست هزارپیشه بی روزی باش) .. خیر . باز این قانون نوازکجا وکی تصویب شد ؟ (چوبک گوگرد رابدست گرفتن و هوس ۲ پیازه خوردن ) . بهرحال .من نوت آنرا برای تان ایمیل میکنم آنوقت شمامختارید که حین نوت نوش جان کنید ویا ۲ دانه پیاز را چک بزنید . سلامت باشید /مهرانگیز

سارینا 1384,11,25 ساعت 07:07 ب.ظ http://fakhteh23.blogfa.com

سلام دوست من
بانو
شعر زیبایی بود .............
موفق باشید
باز هم منتظر حضور سبزتان هستم
بای

حمعه 1384,11,25 ساعت 07:16 ب.ظ http://joma.blogfa.com

سلام استاد،
بازسازی یک داستان عامیانه حکایت کامل مرد تنبل رادروبلاک من مرورفرمایید. منتظرنقد ونظر تان هستم.

[ بدون نام ] 1384,11,25 ساعت 08:31 ب.ظ

جواب نداری بدی ها ؟

دریاباری 1384,11,25 ساعت 09:05 ب.ظ

جواب ندارم نه...

هدا 1384,11,26 ساعت 12:31 ق.ظ http://hodak.persianblog.com

بشوم آشوبگر گیسوانتان تا تماما گیر کنم .. بگذارید گیرتان باشم بانو بگذارید درگیرتان باشم بانو ......

مهرانگیزساحل 1384,11,26 ساعت 09:12 ق.ظ

لام / شفاباشد .نمیدانستم بیمارید وخداوند صحت کامل وعاجل اعطآ فرماید /

عرجی 1384,11,26 ساعت 10:57 ق.ظ

باز امدم با صد سلام تا بکس پیغام بسپرم

شکار نیست برادر ادیب گفتن من
چنین بود گهی طرز غریب گفتن من

بگذار بروند ... به هرجا که خواهند.. و لی تو در جا باش... بر دوپا .. استوار و بی همتا باش... تو مرکز جهانی ..و جهان بی چیزی کم دارد... تو را .. کسی را که باید شعر بگوید...

عصر بخیر... می دانم انجا صبح است...صبح بخیر ...

غرجی 1384,11,26 ساعت 10:59 ق.ظ

مهرانگیز جان برایت شفای عاجل خواسته است ... مریض نباشی او لالا که کت ما نمی گی ... همه بلاها از تو دور ...

[ بدون نام ] 1384,11,26 ساعت 04:20 ب.ظ

روت رو برم رو که نیست سنگ پای قزوینه . دست از سر این دخترهای بیچاره بردار . کم با حرفهای قشنگ فشنگ همشون رو خام خودت کن . انسانیت هم خوب چیزی است .

آیلا 1384,11,26 ساعت 07:03 ب.ظ http://ayla.blogfa.com

... سلام مهربان ... بانوی شعرت همیشه شادمان

... 1384,11,27 ساعت 05:01 ق.ظ

هی هی هی ..

غرجی 1384,11,27 ساعت 05:19 ق.ظ

بگذار
بیرون ات کنند.
از کارخانه
از کار

جهان
بگذار مال سرمایه دار باشد
و ما؟؟؟
"خانه بدوشان ....
غم سیلاب؟"

نکند
نکند سر خم شود
بشکند
غروری که با ان زیسته ایم .
چیزی نمی خواهیم
جز غروری که ما را از تبدیل شدن به کالا
به ماشین
باز دارد.



هیچ چرت نزن کاکه جان.... امید وارم زندگی انقدر هم نامرد نباشد که یک شبه از بیکاری بمیریم .

سلام... چرا *گیسوهان* آیا میخواستید به شعر حال و هوای محلی بدید یا علت دیگه ای داره؟

بیژن باران 1384,11,28 ساعت 02:28 ق.ظ http://beji.persianblog.com

از خواندن شعر شما حظ کردم. با ۲ اتود به روزم. نقد شعر به روز شد:http://naqdesher.persianblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد